" فایل های مقالات و پروژه ها – ۲-۳-۸- معتقدان به آثار منفی دین برسلامت : – 8 " |
“
دین یک نظام مبتنی بر اعتقادات است که در قلمرو ابعاد فردی و اجتماعی از جانب پروردگار برای هدایت انسانها در مسیر رشد و کمال الهی ارسال گردیده و شامل عقاید، باورها، نگرش ها و رفتارهایی است که با هم پیوند داشته و یک احساس جامعیت را برای فرد تدارک می بیند.
سید قطب میگوید: دین به معنای راه است. راهی به سوی سعادت و هدف نهایی انسان همان رسیدن به سعادت است (طباطبایی، ۱۳۶۳).
بدون تردید انسان در گذر زمان و گذران زندگی با انواع حادثه ها و پیشامدها روبرو می شود و به بسیاری از خواسته ها و آرزوهایش دست نمی یابد و طبعاً همواره چرخش جهان به دلخواه او نیست. در اینجا مثبت نگری میتواند با ایجاد هدف و امید به آینده فرد را به زندگی علاقمند سازد و به فرد کمک کند تا تصورات منفی از خود و شکست هایش نداشته باشد، داشتن زندگی با معنی، با هدف، مشخص بودن اهداف و تلاش در جهت رسیدن به اهداف، ارزیابی مثبت آگاهی فرد از میزان تواناییهای خود و نداشتن دیدگاه جبری به فرد کمک میکند تا قادر به تغییر سرنوشت خود باشد.
تلاطم روحی ناشی از بی اعتقادی و عدم ایمان قلبی به مبدأ آفرینش فرد را دچار بیهودگی و سرگشتگی میسازد و زندگی را برای فرد، پوچ و بی هدف جلوه داده و فرد تلاش و کوشش خود را بی ارزش می پندارد و در نتیجه به بیهودگی خویش میرسد (شاه محمدی، ۱۳۷۷).
در مورد تأثیر اعتقادات الهی بر بهداشت روانی نیز از دیرباز بحث های زیاد و گاهاً متفاوتی مطرح شده است از یک سو اسلاف روان پزشکی همچون فروید و همکاران مذهب و اعتقادات مذهبی را یک اختلال نوراتیک تلقی کرده و دین باوری را نه تنها مؤثر بر سلامت روانی ندانسته بلکه برعکس مخاطره آمیز برای بهداشت روانی دانسته اند و از طرف دیگر شاید به صورت واکنشی به این طرز فکر بی خدایی، افرادی چون یونگ که چندی با فروید همکاری داشته است، هر گونه اعتقاد دینی حتی اگر آمیخته با خرافات و روش های ابتدایی بشر اولیه بوده باشد را مورد توجه قرار داده و هر یک را در سلامت روانی افراد معتقد به آن لازم و ضروری شمرده اند (احمدی، ۱۳۷۳).
اوّلین قدم در فلسفه دین، تعریف خود دین است. یعنی شناخت دین و ماهیت آن مورد نظر میباشد. از همین رو در نوشته های شهید مطهری نیز به تعاریف چندی از دین میتوان برخورد کرد. در یک تعریفِ وی، دین مشتمل بر یک سلسله اصول و معتقدات است که هر کس باید خودش مستقیماً تحقیق کند و واقعاً تشنهی یاد گرفتن و تحقیق در آن ها باشد و مسلماًً اگر کسی خدا را پویا باشد خداوند تعالی او را دستگیری و هدایت خواهد کرد ( مطهری، ۱۳۸۶).
در این تعریف عناصر بنیادین دین را اصول معتقدات و تلاش هر کس برای فهم آن ها تشکیل میدهد. طبق تعریف دیگری، دین ایدئولوژی[۸۶] است که تکیهاش بر سرشت روحانی انسان یعنی بر شناساندن انسان است، بر آگاه کردن انسان به این سرشت و پرورش دادن این جنبه وجود انسان و برقرار کردن تعادل میان دو جنبه وجودی انسان (مطهری ،۱۳۹۲).
استاد مطهری هدف انبیاء از بعثت را در واقع نیاز بشر به دین میداند، یعنی پیامبران در واقع کسانی هستند که این نیاز عمیق و فطری انسان به معنویت را پاسخ میگویند. پیامبران با هدایت فطرت پاک انسانها به سوی خدا، ترک پرستش طاغوتها و تهذیب و تزکیه نفوس آنها ضمن پاسخگویی به نیاز درونی انسانها زمینه رسیدن آن ها به کمال را فراهم میکنند.
«کارل گوستاو یونگ» میگوید من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کرده ام . از میان بیمارانی که در نیمه ی عمر خود (۳۵ سالگی به بعد) بسر میبرند حتی یک بیمار را نیز ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به یک گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرات می توانم بگویم که تک تک آن ها به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمانی به پیروان خود میدهند ، نداشتند و فرد فرد آن ها، تنها وقتی که به دین و دیدگاه های دینی بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند (میرهاشمی، ۱۳۹۰).
۲-۳-۸- معتقدان به آثار منفی دین برسلامت :
آیا ممکن است دین برای تندرستی خوب نباشد ؟ بنا بر نظر عده قابل توجهی از متخصصان سلامت روانی ، این دقیقا چیزی است که رخ میدهد ، استدلال شده است که دین یک اثر روان رنجوری دارد که باعث انعطاف ناپذیری روانی ، ناپایداری عاطفی و سرکوب نا سالم غرا یز طبیعی می شود . در بهترین شرایط ، غالب پزشکان دین را بی ضرر می بیند ، اما آن ها را نامربوط با تندرستی یا مراقبت بهداشتی می دانند و لذا مسائل دینی غالبا در حین دیدار پزشک مورد بحث قرار نمی گیرند، مگر آنکه با معالجه ی پزشکی تداخل پیدا کند.
الف) زیگموند فروید :
تقریبا ۶۰ سال پیش ، فروید – که او را پدر روان پزشکی جدید مینامند – به طور قانع کننده ای استدلال کرد که دین با روان رنجوری اتباط دارد . او که درباره این موضوع دغدغهی بسیاری داشت، بیشتر از ده سال از آخرین سالهای حیاتش را درباره اثرات روان رنجوری دین روی سلامت روان صرف کرد فروید در کتاب آینده ی یک توهم[۸۷] کرد که دین باقیماندهی روان رنجوری عقدهی ادیپ است و درمان آن نیاز به دین را کم میکند و آن را با فرایندهای آگاهانه تر و از لحاظ عاطفی سالم تر جایگزین میسازد.
ب) آلبرت آلیس :
دکتر آلیس بنیانگذار و رئیس مؤسسه درمانی عاطفی – عقلانی در نیویورک ، بخاطر که در توسعه ی معالجه ی رفتاری _ شناختی دارد مشهور است . آلیس تفسیر خودش را از دین در شماره ای از مجله ی روان شناسی مشاوره ای و بالینی [۸۸](۱۹۸۰) نوشت ، نشریه ای که سرآمد مجلات انجمن امریگایی روان شناسی است : دین درونی ، سنتی و جزم گرا یا چیزی که ممکن است تدین نامید ، شود . به طور عمده با ناراحتی های عاطفی مرتبط است . مردم به طور وسیع خود را با ایمان قوی ، با باید های مطلق نارا حت میکنند و بسیاری از مردم که به طور جزمی به نوعی به دین اعتقاد دارند این مطلق های مخرب تندرستی را باور دارند. شخصی که از نظر عاطفی سالم است ، انعطاف پذیر ، باز ، مداراگر و متغییر است ، و شخص دینی متعبد متمایل است که غیر قابل انعطاف، بسته، نابردبار و تغییر ناپذیر باشد. بنابرین ، تدین از جهات متعددی معادل با تفکر غیر منطقی و آشفتگی عاطفی است.
ج) وندل واترز[۸۹]:
دکتر واترز، یک پزشک مورد احترام و استاد روان پزشکی دانشگاه مک مستر[۹۰]در ایالت آنتاریوی کانادا و تحلیل گر روان پزشکی است . او در سال ۱۹۹۲، کتابی تحت عنوان تز مهلک[۹۱]منتشر کرد ( از مجموعه کتابهای Prometheus ). و در مقدمه ی آن چنین می نویسد: اصول این کتاب، مبتنی بر تجارب بالینی سالهای بسیار، این است که علی رغم آرامش ادعا شده در پیام مسیحی، عقاید و آموزش های مسیحی که عمیقا در جامعه ی غربی ریشه دوانده است، با توسعه و نگهداری سلامت کامل ناسازگار هستند. دکتر واترز در ادامه توضیح میدهد که چگونه ممکن است آموزش دینی نقش مهمی را در شکل گیری بیماریهای روانی خاص مثل دیوانگی، افسردگی و اختلالات روان پزشکی مهم دیگر ایفا کند .
۲-۳-۹- سر آغاز روانشناسی دین :
“
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-19] [ 03:15:00 ب.ظ ]
|